مستاصل حیرون سرگردون گم شده و ازین قبیل کلمات میتونه منو توصیف کنه این روزا
اگه یه روز پاشدم و دیدم که از شدت ناراحتی از خودم دق کردم اصلا تعجب نمیکنم .بعضی وقتا تو یه کاری داری میدونی هم که چجوری باید انجامش بدی ولی دلت نمیخواد انجامش بدی. هرروز من همینه و کلافه تر از هر وقتی ام . دیگه داره به مرز آزار و اذیت میرسونه منو جوری که دیگه از خودم بدم میاد که انجامش نمیدم . :) من نمیدونم تو این برهه ی زمانی از زندگیم این چیزا عادیه ؟ طبیعیه؟ این که اصن راهم درسته؟ و این که یه سری عوامل هست که فقط داره هلت میده و تو به خاطر این که نیافتی فقط میخوای دستتو به جایی بگیری و واقعا نمیدونی که اون جایی که بهش پناه بردی از اتفاقی که داره برات میافته بدتر هست یا نه
درباره این سایت